جدول جو
جدول جو

معنی شوکت شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

شوکت شیرازی
(شَ کَ تِ)
شمس الدین حسن. از مردم فارس بوده است که در زمان مؤلف مجمعالفصحاء به تهران آمده بود و از علوم ادبی و غیره اطلاع کافی و در شاعری مقامی عالی داشته است و مؤلف مجمعالفصحا پاره ای از اشعار او را آورده است. (مجمعالفصحا ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کِ)
میرزا غلامرضا شیرازی از شاعران و خوشنویسان شیراز در اوائل قرن چهاردهم هجری قمری بوده و تا سال 1313 هجری قمری حیات داشته است. او راست:
در فصل بهار با یکی حور سرشت
یک شیشۀ می بطرف جوی و لب کشت
بهتر بود از کوثر و از هشت بهشت
این عشرت را نباید از دست بهشت.
(از ریحانهالادب ج 2 ص 149 از بهار عجم ص 545)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ بِ)
محمد صادق بن حاجی آقاسی معاصر مؤلف مجمعالفصحاء و از مردم نجیب و باکمال شیراز بود. به هندوستان سفر کرد و در مدرس درگذشت. حکایتی بر وزن هفت پیکر داشت که در دست نیست. ابیات زیر از اوست:
بریخت خون دلم چشم می پرستش و گیرم
ز لعل باده فروشش به حکم عشق غرامت.
جان برافشانم مرا چون از برابربگذری
رخ بپوشانی ترا چون در مقابل بگذرم.
(از مجمع الفصحاء ج 2 ص 426)
لغت نامه دهخدا
(شُ هَِ)
میرزا عبدالحمید پسر علی محمدخان از اهل فیروزآباد فارس و از گویندگان قرن سیزده هجری بود. وی به بیشتر نقاط ایران از جمله آذربایجان سفر کرد. در اوایل به مدح صاحبان زر و زور پرداخت، ولی در اواخر عمر به لباس فقر ملبس شد و از ملازمت تن زد. وی از ادب پارسی و تازی وحکمت طبیعی و الهی بهرۀ کامل داشت. مرگ او را به سال 1270 یا 1280 هجری قمری نوشته اند. از اشعار اوست:
جهان بنگاه دیوان است و بر کژی است دیوانش
الا ای راهرو بهراس از این بنگاه و دیوانش
تو گر زالی وگر نیرم مده خاطر به نیرنگش
تو گر سامی وگر دستان مشو ایمن ز دستانش
چه پایی اندر آن بنگه که غول آمد هم آوردش
چه خسبی اندر آن خانه که دزد آمد نگهبانش
چه بر جایی زنم خیمه که بر باد است بنیادش
چه بر خاکی کنم خانه که بر آب است بنیانش.
(از فرهنگ سخنوران و مجمعالفصحاء ج 2 صص 250- 251).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا